مرد بودم
میدونستم اگر تا اینجا اومدمباید تا تهش برم
میدونستمتعهد دارم به احساسات پاک یه دختر نجیب.
میدونستم
خدا خواسته بشم مونس همه تنهاییا و درداش
میدونستم
باید بشم مرهم برای همه سختی ها و دردها
میدونستممیدونستم این یعنی "مردونگی"
و خب چون بضاعتم مزجات بودباید چند برابر بقیه جون میکندم و کندم.کار کردم.
عمرمو گذاشتم.
چشامو گذاشتم. :)
تا وقتی میگم "رو چشمم"یکی بهم بگه چشمت بی بلا . . .
حالا دیگه کسی نیستکه وقتی میگم الهی بمیرمبگه "خف
درباره این سایت